میثاق طلبگی

 درس اول منطق 2 استاد محمود منتظری مقدم



تعریف منطق

منطق، علمی آلی است، فراهم آمده از قواعد کلی، که به کار بستن درست و به جای آن، ذهن را از خطای در تفکر باز می دارد.

 

نکات تعریف مذبور:

1.دانش های بشری، به اعتباری، به آلی و اصالی تقسیم می شوند.

·       علم آلی، دانشی است که در اصل برای کاربرد در علوم دیگر تدوین شده و خود مطلوبیت استقلالی ندارد.

·       علم اصالی، دانشی است که فراگیری آن، مطلوبیت ذاتی دارد.دانش های اصالی، اگر چه ممکن است در علوم دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرند، اما چنین نیست که در اصل پیدایش، فرع وجود علم دیگری باشند.

    

      

o      با توجه به توضیح بالا به خوبی روشن می شود که منطق از جمله علوم آلی است، زیرا غرض از تدوین آن، دست یابی به دانش های استدلالی چون فلسفه و کلام است.همچنین انسان متفکر گرچه دانش پژوه فلسفه نیز نباشد لکن برای مصونیت از خطای در فکر به منطق نیازمند است

 

 

o      منطق خادم علوم:

شایان توجه اینکه: دانش های بسیاری همچون ادبیات و اصول نیز از جمله علوم آلی به شمار می روند، اما منطق از آن جهت که رسالت خطا سنجی تفکر را در همه عرصه های حیات علمی و عملی بشر، به دوش می کشد و تمام دانش های استدلالی دیگر، به نحوی به آن محتاج اند، تنها علمی است که عنوان «خادم و مادر علوم» را به خود اختصاص داده است.

 

 

  

2.علم منطق، مانند بسیاری از دانش های دیگر، بیانگر قوانین کلی است؛ یعنی معرفتی است که مبین قواعد عام اندیشه می باشد

 

 

تفاوت منطق با علوم دیگری که دارای قوانین عام هستند

 

·       چون ضوابط آن صرفاً عقلی است، هیچ گونه استثنایی را بر نمی تابد، بر خلاف قوانین اجتماعی و مدنی که- علی رغم کلیت آنها – در شرایط مختلف و احوال گوناگون، تغییر می کند.

 

 

·       قواعد منطقی براساس قراردادهای بشری، تنظیم نشده است، چرا که ضوابط عام اندیشه ای که منطق بیان می دارد، قوانین حقیقی ناظر بر واقعیت جریان درست تفکر است و در اعتبار خود، وام دار هیچ گونه توافق بشری و قرارداد اجتماعی نیست.

 

3.تنها به کار بردن درست و دقیق قواعد منطق، ذهن را در درست اندیشیدن یاری می دهد.بنابراین برای منطقی فکر کردن، صرف دانستن منطق، کافی نیست؛ بلکه به کار بستن دقیق و ماهرانه آن لازم است.

 

 

 

تعریف و مراحل تفکر

·       فکر، تلاش ذهن برای تبدیل مجهول به معلوم است؛ که گاه کامیاب بوده و به نتیجه مطلوب می رسد و گاه ناکام مانده و به نتیجه مورد انتظار دست نمی یابد.

 

·       ذهن در مسیر کشف یک امر مجهول (جریان تفکر)، مراحل مختلفی رار به ترتیب ذیل پشت سر می گذارد: برخورد با مشکل، شناخت نوع آن، حرکت به سمت معلومات، یافتن معلوم مناسب و بازگشت به مجهول( در صورت کشف آن).

 

 

 

 
 

موضوع علوم

هر علمی مجموعه ای از مطالب است که حول محوری اساسی گرد آمده و نام یک دانش را به خود اختصاص داده است؛ به چنین محوری که تمامی بحث های علم، پیرامون آن صورت می گیرد، موضوع می گویند.

 

موضوع منطق

بسیاری از منطق دانان بر این باورند که موضوع منطق، معرِف و حجت است.

معرِف: مجموعه معلوماتی است که ما را به تعریفی جدید می رساند؛ مانند: انسان حیوان ناطق است

حجت: مجموعه معلوماتی است که از طریق استدلال ما را به اعتقادی جدید می رساند؛ مانند: علی انسان است، هر انسانی متفکر است؛ بنابراین علی متفکر است.

 


استدلالی بر موضوع بودن معرف و حجت در منطق

تفکر آدمی (تلاش ذهن برای تبدیل مجهول به معلوم) یا در مسیر دستیابی به صورتی جدید است یا در جهت تحصیل اعتقادی تازه، و این دو به ترتیب به وسیله عملیاتی به نام «تعریف» و «استدلال» محقق می شود. حال اگر آدمی در جریان اندیشه ای خودگاه دچار خطا می شود لاجرم این کژروی فکری یا در راه «تعریف» خواهد بود یا در مسیر «استدلال»، چون دانش منطق به ارائه روش درست تفکر می پردازد بنابراین موضوع آن معرف و حجت خواهد بود.

 


نکته

موضوع دانش منطق صرفاً تبین روش درست تعریف و روش درست استدلال است و تعریف امور مجهول و نیز اقامه دلیل برای رسیدن به اعتقاد جدید هرگز در قلمرو وظایف منطق نیست لذا خود به طور مستقیم هیچ گاه تعریف یا استدلالی را برای ایشان تریب نمی دهد.

 

 

 

 

 

 

برسی چند شبهه پیرامون ذکر برخی تردیدها و انکارها درباره مفید بودن دانش منطق

 

شبهه اول: اگر منطق فکر را از خطا باز می دارد پس چرا منطقیون خود از خطای در اندیشه مصون نیستند؟

پاسخ: صرف دانستن منطق کافی نیست. آنچه ضامن جلوگیری از خطای ذهن در جریان اندیشه است به کار بستن ماهرانه، دقیق، به جا و درست آن است

 

 

شبهه دوم: منطق نه تنها ابزار علوم نیست، بلکه به هیچ وجه نمی تواند مجهولات طبیعت را برای انسان معلوم کند.به عبارت دیگر آنچه ما را به کشف طبیعت نایل می کند تجربه و مشاهده مستقیم اشیا است نه قواعد منطق.

پاسخ: نخست آنکه منطق ابزار سنجش علوم است نه تحصیل آنها. به عبارت دیگر کار منطق بازنمایی فکر درست از نادرست است و این بدان معنا نیست که برای ما اطلاعات و علوم لازم را به دست آورد هر تجربه ای در هویت خود، وام دار یک استدلال قیاسی پنهان است، که بدون آن اساساً هیچ تجربه ای، شکل نمی گیرد.

 

 

شبهه سوم: منطق تنها رهنمودهایی برای جلوگیری بخشی از خطاهای ذهن در قلمرو صورت فکر ارائه می کند و ضابطه ای برای مصون ماندن ذهن از خطا در قلمرو ماده فکر عرضه نمی کند.

پاسخ: اولاً، منطق در بخش صناعات خمس، تا حدودی به این مهم نیز می پردازد؛

ثانیاً، جلوگیری از صورت خطای فکر، اگر چه خود یک فایده نسبی است اما از اهمیت فراوانی برخوردار است.

 

شبهه چهارم: انسان از یک نوع منطق فطری و عقلل سلیم برخوردار است که به موجب آن خود به خود استدلال صحیح را از فاسد بازمی شناسد و بدون آموختن راه و رسم استدلال یا قواعد تعریف، به درستی استدلال و تعریف می کند بنابراین فراگیری آن مفید فایده ای ارزشمند نیست.

پاسخ: اولاً، اگرچه می توان بر مبنای فطرت، قواعد منطق را بکار برد، اما در صورت علم به آنها، توانمندی اعمال این قواعد، به مراتب بیشتر و کامل تر خواهد بود؛

 ثانیاً، هرچند عقل سلیم بسیاری از اوقات خود به خود، عملیات کشف حقایق را انجام می دهد، اما غالباً از چرایی و چگونگی کار خود غافل است؛ از این رو گاه خود، به تنهایی قادر به حل تمام اشکالات و ابطال تمام مطالب نادرست نیست. مثلاً ممکن است نادرستی استدلالی را دریابد، اما نتواند چگونگی بطلان آن را درک کند؛

 ثالثاً، عقل سلیم، تنها توانایی استخراج نتایج ساده و نزدیک را دارا است و اگر مقدمات و استدلالات پیچیده باشند، چه بسا از تحصیل نتیجه ناتوان ماند.

 افزون بر فواید یاد شده، تحصیل و ممارست در ضوابط منطقی، وعی ورزش فکری است و همچنان که ورزش موجب تقویت بدن، تناسب اندام و زیبایی حرکات می شود، فراگیری دانش منطق نیز، موجب تقویت و اقتدار خردورزی در انسان می شود.

 

 

شبهه پنجم: منطق خود نیازمند به منطق است؛ اگر علوم به دانش منطق نیازمند می باشند و بدون آن در گرداب مغالطات گرفتار می شوند پس باید اذعان کرد که خود علم منطق هم نیازمند دانشی به نام منطق است تا قواعد آن را سامان بخشد. در این صورت آن علم منطق نیز علم منطق سومی و ...بدین ترتیب یا سلسله نیازمندی به منطق تا بی نهایت ادامه پیدا خواهد کرد و یا علم منطق به خودش نیازمند خواهد شد.

پاسخ: اولاً، قوانین بدیهی منطق به خود همین قواعد بدیهی نیازمند می باشند نه به ضوابط دیگر و نه به منطق دیگر. چرا که این قوانین بدیهی اند و قوانین بدیهی از آن روی که نیازمند اکتساب نیستند به منطق دیگری نیازندارند، بلکه به خود محتاج است و چنین نیازمندی امری محال نیست؛ زیرا برای تحقق تصدیق دیگری به تصدیقات بدیهی است( علم به علم).

ثانیاً، انسان می تواند با التفات و به کار گیری قوانین بدیهی منطقی نه تنها فرایند تفکر خود را از خطا نجات دهد بلکه دیگران را نیز از گرفتاری در اشتباه رهایی بخشد.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی